متولد 1335 در سنندج. وی نزد پدرش،حسن کامکار که از هنرمندان بنام موسیقی کردستان بود با نواختن سنتور و ویلن آشنا شد و از سال 1347 پس از عزیمت به تهران، در کلاسهای شبانه هنرستان نزد والودیا تارخانیان تعلیم ویلن دید. چندی بعد به سنندج بازگشت و مدت دو سال کارشناس موسیقی فرهنگ و هنر بود. در سال 1350 وارد دانشکدۀ هنرهای زیبا شد و پس از چهار سال با رتبۀ نخست تحصیلات خود را در رشتۀ آهنگسازی به پایان برد. سپس با دریافت بورس حدود یک سال در کنسرواتوار سانتاچچیلیا، رم (ایتالیا) فراگیری فوگ و کنترپوان را ادامه داد. در سال 1355 رهسپار آمریکا شد و با دو سال تحصیل در دانشگاه سانفرانسیسکو به اخذ فوق لیسانس در رشتۀ تاریخ موسیقی نایل آمد. هوشنگ کامکار در اسفند ماه 1357 به ایران بازگشت و در دانشگاه فارابی، گروه موسیقی دانشکدۀ هنرهای زیبا (دانشگاه تهران) و هنرستان به تدریس پرداخت. فعالیت های آموزشی او پس از انقلاب فرهنگی و حذف رشتۀ موسیقی از برنامۀ دانشگاه ها معوق ماند، تا سال 1371 و گشایش دانشگاه هنر که پس از آن به تدریس فرم و آنالیز، دیکتۀ موسیقی، تاریخ موسیقی کلاسیک و... در دانشگاه مذکور پرداخت. کامکار در سال 1372 به اتفاق بهروز غریب پور، ارکستر سمفونیک فرهنگسرای بهمن را تشکیل داد و مدیریت هنری آن را نیز به عهده گرفت. کنسرت های گوناگونی با این ارکستر با رهبرانی چون: توماس کریستین داوید، منوچهر صهبایی، شریف لطفی و ابراهیم نظری در تهران برگزار گردید. کامکار از سال 1367 تا کنون مدیر هنری گروه موسیقی کامکارهاست که در این مدت برنامه های متعددی از این گروه در تهران، شهرستانها و همچنین جشنواره های موسیقی اروپا و ... به اجرا درآمده است. از هوشنگ کامکار آثاری گونه گون، به ویژه، کارهای ارکسترال بر مبنای موسیقی ایرانی انتشار یافته است. جزئیات بیشتر دربارۀ این آثار و سبک و هدف وی در آهنگسازی، از خود او: "سبک کار من عبارت است از بهره گیری از کلیۀ تکنیک ها و فنون آهنگسازی و ارکستراسیون موسیقی غرب و تلفیق مناسب آن با عوامل مناسب آن با عوامل و ویژگیهای موسیقی ایران، اعم از سنتی، فولکوریک و دیگر انواع به شیوه ای نو. این تلفیق به گونه ای است که کلیه تکنیک ها، حتی عوامل موسیقی قرن بیستم نیز در خدمت بیان هویت ملی آهنگساز قرار می گیرد نه اینکه بر آن تسلط یابد، به گونه ای که در جامعه شنونده داشته باشد و در عین حال نکات فنی و علمی باشد. آهنگسازان این سبک می توانند برای بیان احساسات ملی خود از قواعد خشک و مرسوم در موسیقی غربی سرپیچی کرده و آنچه را که مناسب ملودی های مدال و سنتی ایران است بنویسند. علاوه بر اینها با ترکیب سازهای ایرانی و کلاسیک، ارکستراسیون نیز متنوع تر خواهد شد و می توان با هماهنگی در زمینۀ استفاده از عوامل موسیقیایی و رنگ سازهای جدیدتر به دستاوردهای تازه ای در موسیقی جهان برسیم. باید با کار کردن و نوشتن آثاری متفاوت در این راه به شیوۀ به کارگیری پولیفنی مدونی دست یافت. اکنون هر آهنگسازی بنا بر تجربۀ خود تکنیک پولیفنی را مورد استفاده قرار می دهد ولی باید توجه داشت که قالب ملودی های ایرانی با ملودی های غرب تفاوت دارد، لذا هارمونی و شیوه کنترپوان نویسی آنها هم باید تفاوت داشته باشد و از ویژگی های ملودی ایرانی پیروی نماید. اگر زیاد سنت گرا نباشیم به نظر من از هر تکنیکی در موسیقی کلاسیک و معاصر غرب می توان در جهت بیان احساسات ملی و به خدمت گرفتن آنها بهره برد. البته واضح است که کاراکتر موسیقی ایرانی به شیوه ای که مورد نظر عامه است را نمی توان حفظ کرد ولی فضای آن را می توان با بهره جستن از تم ها، موتیف ها و دیگر عوامل حفظ نمود. آهنگسازان ایرانی که در این زمینه کار می کنند دو راه دارند؛ نخست اینکه به عنوان یک آهنگساز ایرانی، موسیقی این سرزمین را در سطح جهانی به عنوان اثری ایرانی معرفی نمایند یا اینکه کاملاً در زمینه موسیقی کلاسیک جهانی کار کنند که در این صورت تداوم دهندۀ آثار آهنگسازان مدرن و آوانگار قرن بیستم خواهند بود و با اشتکهاوزن ها، کاول ها و... مقایسه شوند که مسلماً جایگاهی نخواهند داشت.... باید افزود ردیف موسیقی ایران گنجینه ای است که می تواند مورد استفادۀ آهنگسازان باشد و در جای خود ارزش دارد. باید به طور جدی از آن محافظت شود ولی در کنار آن موسیقی های دیگری نیز وجود دارند که آنها هم ارزشمند هستند و باید راه خود را ادامه دهند. یک ردیف دان نباید راه خلاقیت یک نوازنده را در ایجاد سونوریته های جدید، کشف تکنیک های اجرایی تازه و... سد کند و بالعکس. همیشه باید انواع موسیقی را در سبک و نوع خود مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. برای مثال اثری که برای ارکستر سمفونیک با استفاده از تم ها و سازهای ایرانی نوشته شده را نباید تنها با اجرای سنتور به شیوۀ سنتی مقایسه نمود."
آثار:
- آهنگ هایی برای سازهای ایرانی و آواز: فغان بربط، نوای آشنا، چند قطعه کردی...
- برای ارکستر سمفونیک و سازهای ایرانی: کنسرتینو برای تار و ارکستر، سراندازان...
- برای ارکستر سمفونیک، سازهای ایرانی، آواز و گروه کر: به یاد حافظ، در گلستانه، سماع مجلسیان، شباهنگام و...
- پوئم سمفونیک کردی (برای آواز گروهی و ارکستر سمفونیک).
- موسیقی فیلم مستند "پل آزادی" کارگردان: مهدی معدنی.
- تنظیم موسیقی نمایش "بینوایان" کارگردان: بهروز غریب پور (اجرا: 1375)
- نگارش کتاب: موسیقی کلاسیک، رمانتیک.
- برگردان: اصول ارکستراسیون (از ریمسکی کرساکف) فوگ و انواسیون (جان ورال)، کنترپوان مدال (بویدن)، هارمونی قرن بیستم (پرسی کتی)، تکنیک ارکستراسیون (کنت کنان).