kambiz rashanravanمتولد 1328 در تهران. موسیقی را در هنرستان موسیقی ملی با دو ساز تخصصی فلوت (نزد منوچهر منشی زاده) و سنتور (نزد ارفع اطرایی) آغاز کرد و از تعالیم حسین تهرانی، حسین دهلوی، مصطفی پورتراب، محمد اسماعیلی و... نیز بهره مند شد. پس از دریافت دیپلم فلوت و سنتور در سال 1346، به گروه موسیقی دانشکدۀ هنرهای زیبا دانشگاه تهران (رشته آهنگسازی) راه یافت. از استادان این دورۀ تحصیلی او می توان به امانوئل ملیک اصلانیان، توماس کریستین داوید، علیرضا مشایخی، محمد تقی مسعودیه و مهدی برکشلی اشاره کرد.
روشن روان در سال 1354 رهسپار آمریکا شد  و در دانشگاه جنوب کالیفرنیا U.S.C تحصیل و مطالعه در آهنگسازی را ادامه داد و با کسب مدرک فوق لیسانس آهنگسازی، در سال 1358 به ایران بازگشت.
کامبیز روشن روان از سالهای پایانی تحصیل در هنرستان و دوران دانشکده، برنامه های گوناگونی نظیر رسیتال های فلوت، کنسرت های کوارتت ضربی و ... را به اجرا در آورد و در کنار آن، نوازندگی در ارکستر صبا، ارکستر مجلسی رادیو و تلویزیون ملی ایران، ارکستر انجمن ژونس موزیکال، ساخت موسیقی برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان... همچنین تدریس در هنرستان موسیقی ملی، گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا، دانشسرای هنر، و پس از انقلاب (1357) در هنرستان های پسران و دختران، دانشکده موسیقی، دانشکده صدا و سیما و....
آثار روشن روان تماماً ملهم از موسیقی ملی و محلی ایران است. او می کوشد با بهره گیری از سازها، موسیقی ایرانی، تکنیک های آهنگسازی و سازهای جهانی تحولی در موسیقی ارکسترال ایران پدید آورد (بروشور کاست ساقی نامه اثر کامبیز روشن روان). وی اظهار می دارد "موسیقی سرزمین ما به کمک تکنیک های بسیار پیشرفتۀ آهنگسازی معاصر جهان می تواند نتایج مثبتی به بار آورد.

متولد 1335hoshang kamkar در سنندج. وی نزد پدرش،حسن کامکار که از هنرمندان بنام موسیقی کردستان بود با نواختن سنتور و ویلن آشنا شد و از سال 1347 پس از عزیمت به تهران، در کلاسهای شبانه هنرستان نزد والودیا تارخانیان تعلیم ویلن دید. چندی بعد به سنندج بازگشت و مدت دو سال کارشناس موسیقی فرهنگ و هنر بود. در سال 1350 وارد دانشکدۀ هنرهای زیبا شد و پس از چهار سال با رتبۀ نخست تحصیلات خود را در رشتۀ آهنگسازی به پایان برد. سپس با دریافت بورس حدود یک سال در کنسرواتوار سانتاچچیلیا، رم (ایتالیا) فراگیری فوگ و کنترپوان را ادامه داد. در سال 1355 رهسپار آمریکا شد و با دو سال تحصیل در دانشگاه سانفرانسیسکو به اخذ فوق لیسانس در رشتۀ تاریخ موسیقی نایل آمد. هوشنگ کامکار در اسفند ماه 1357 به ایران بازگشت و در دانشگاه فارابی، گروه موسیقی دانشکدۀ هنرهای زیبا (دانشگاه تهران) و هنرستان به تدریس پرداخت. فعالیت های آموزشی او پس از انقلاب فرهنگی و حذف رشتۀ موسیقی از برنامۀ دانشگاه ها معوق ماند، تا سال 1371 و گشایش دانشگاه هنر که پس از آن به تدریس فرم و آنالیز، دیکتۀ موسیقی، تاریخ موسیقی کلاسیک و... در دانشگاه مذکور پرداخت. کامکار در سال 1372 به اتفاق بهروز غریب پور، ارکستر سمفونیک فرهنگسرای بهمن را تشکیل داد و مدیریت هنری آن را نیز به عهده گرفت. کنسرت های گوناگونی با این ارکستر با رهبرانی چون: توماس کریستین داوید، منوچهر صهبایی، شریف لطفی و ابراهیم نظری در تهران برگزار گردید. کامکار از سال 1367 تا کنون مدیر هنری گروه موسیقی کامکارهاست که در این مدت برنامه های متعددی از این گروه در تهران، شهرستانها و همچنین جشنواره های موسیقی اروپا و ... به اجرا درآمده است. از هوشنگ کامکار آثاری گونه گون، به ویژه، کارهای ارکسترال بر مبنای موسیقی ایرانی انتشار یافته است. جزئیات بیشتر دربارۀ این آثار و سبک و هدف وی در آهنگسازی، از خود او: "سبک کار من عبارت است از بهره گیری از کلیۀ تکنیک ها و فنون آهنگسازی و ارکستراسیون موسیقی غرب و تلفیق مناسب آن با عوامل مناسب آن با عوامل و ویژگیهای موسیقی ایران، اعم از سنتی، فولکوریک و دیگر انواع به شیوه ای نو. این تلفیق به گونه ای است که کلیه تکنیک ها، حتی عوامل موسیقی قرن بیستم نیز در خدمت بیان هویت ملی آهنگساز قرار می گیرد نه اینکه بر آن تسلط یابد، به گونه ای که در جامعه شنونده داشته باشد و در عین حال نکات فنی و علمی باشد. آهنگسازان این سبک می توانند برای بیان احساسات ملی خود از قواعد خشک و مرسوم در موسیقی غربی سرپیچی کرده و آنچه را که مناسب ملودی های مدال و سنتی ایران است بنویسند. علاوه بر اینها با ترکیب سازهای ایرانی و کلاسیک، ارکستراسیون نیز متنوع تر خواهد شد و می توان با هماهنگی در زمینۀ استفاده از عوامل موسیقیایی و رنگ سازهای جدیدتر به دستاوردهای تازه ای در موسیقی جهان برسیم. باید با کار کردن و نوشتن آثاری متفاوت در این راه به شیوۀ به کارگیری پولیفنی مدونی دست یافت.

faehad fakhroddiniمتولد 1316 در تبریز. موسیقی را با نواختن ویلن آغاز کرد و از سال 1336 تحت تعلیم ابوالحسن صبا قرار گرفت. پس از درگذشت صبا در آذر ماه همان سال، آموختن موسیقی ایرانی را نزد علی تجویدی ادامه داد و پس از دو سال ردیف او را به پایان برد. سپس وارد دورۀ عالی هنرستان عالی موسیقی ملی شد که در آن زمان ویژه رشته موزیکولوژی بود. در این دوره از تعلیمات مهدی برکشلی (تجزیه و تحلیل موسیقی ایرانی)، امانوئل ملیک اصلانیان (تجزیه و تحلیل موسیقی غرب)، زاوان هاکوپیان، مهدی فروغ، خاچی خاچی و... بهره جست و در سال 1334 تحصیلات خود را به پایان برد.
فرهاد فحرالدینی از سال 1342 به دعوت حسین دهلوی (رئیس وقت هنرستان ملی موسیقی) به تدریس هماهنگی، فرم در موسیقی ایرانی، تلفیق شعر و موسیقی و... در هنرستان و هنرکدۀ موسیقی ملی پرداخت و از سال 1344 فعالیت خود را در رادیو به عنوان نوازنده، آهنگساز، سرپرست ارکستر، عضو شورای موسیقی و... آغاز نمود و از سال 1353 تا 1358 رهبر ارکستر رادیو و تلویزیون ملی ایران بود.
کار با آهنگسازان دیگر به ویژه احمد پژمان نیز موجب کسب معلومات بیشتری برای او شد. وی ضمن برنامه های متعدد در ایران کنسرت هایی را نیز در سال 1370 با ارکستر سمفونیک رادیو و تلویزیون باکو در جمهوری آذربایجان به اجرا درآورد.
فخرالدینی ضمن آفرینش آثار گوناگون بر مبنای موسیقی ایرانی برای ارکستر و... همواره به پژوهش و مطالعه در موسیقی قدیم ایران نیز اشتغال داشته و مقالاتی نیز در این زمینه از او انتشار یافته است. وی در زمینۀ بهره جستن از تکنیک های جدید چندصدایی برای آهنگسازی بر اساس موسیقی ایرانی چنین می گوید: "باید اذعان داشت که هنوز موسیقی ایرانی قواعد تدوین یافته ای برای چندصدایی شدن ندارد و آهنگسازان تحصیل کردۀ ایرانی از قواعد موسیقی پولیفونیک غربی برای چندصدایی کردن موسیقی ایرانی استفاده می کنند. بدیهی است استفاده از این قواعد بین المللی نیز مستلزم آن است که آهنگساز از موسیقی ایرانی شناخت صحیحی داشته باشد و آن را به خوبی درک کند. مهمترین شناخت از موسیقی ایرانی در این زمینه آگاهی به مقامهای موسیقی ایرانی است و یک آهنگساز حداقل بایستی موقعیت و نقش یا  فونکسیون درجات گامهای مقامهای ایرانی را به خوبی بشناسد و با توجه به این شناخت و با احاطه بر معلومات و دانش لازم در زمینۀ موسیقی پولیفنیک که دربرگیرندۀ رشته های علمی موسیقی مانند هارمونی، کنترپوان، ارکستراسیون و... است به چندصدایی کردن موسیقی ایرانی مبادرت ورزد در غیر این صورت نتیجه کار مطلوب نخواهد بود... (منبع: فخرالدینی، فرهاد. آخرین دیدار/ یادنامه مرتضی حنانه، ص24). مملکت به انواع گوناگون موسیقی نیازمند است. موسیقی ایرانی، موسیقی سمفونیک و... علاوه بر اینها زمانی هم به موسیقی نظامی نیازمندیم، آن هم باید ارکستر خودش را داشته باشد.

HOSSEIN DEHLAVIمتولد مهرماه 1306 در تهران. موسیقی را نزد پدر که از شاگردان علی اکبر شهنازی بود آغاز کرد. بعدها در محضر ابوالحسن صبا آموختن موسیقی ایرانی را با ویلن ادامه داد و از سال 1329 با معرفی روبیک گریگوریان به منظور فراگیری مبانی آهنگسازی تحت تعلیم حسین ناصحی قرار گرفت. پنج سال بعد به دورۀ عالی آهنگسازی هنرستان عالی موسیقی راه یافت و در سال 1339 موفق به دریافت مدرک لیسانس در این رشته گردید. هایمو تویبر و ناصحی استادان او در این دوره بودند. حسین دهلوی در سال 1336 پس از درگذشت ابولحسن صبا به رهبری ارکستر شماره یک هنرهای زیبا (ارکستر صبا) که پیش از آن به وسیلۀ صبا رهبری می شد منصوب گردید و برنامه های گوناگونی را با این ارکستر در تهران، شهرستانها و برخی کشورهای همجوار به اجرا درآورد. با بنیاد گرفتن تلویزیون ایران در یازدهم مهرماه 1337 نخستین برنامۀ این رسانه اجرایی از ارکستر صبا بود که آهنگ "سبکبال" و قطعات دیگری از حسین دهلوی به رهبری او نواخته شد. فعالیت این ارکستر تا سال 1346 ادامه یافت. در این سال با گشایش تالار رودکی و افزایش فعالیت و تمام وقت شدن کار نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران که حدود بیست نفر از اعضای آن با نوازندگان ارکستر صبا مشترک بودند ارکستر صبا منحل گشت.... در همین زمان توماس کریستین داوید (استاد آکادمی موزیک وین) به دعوت دانشگاه تهران برای تدریس به ایران آمد و دهلوی سه سال به طور خصوصی از تعلیمات او در رشتۀ آهنگسازی بهره مند شد. در سال 1347نیز "ارکستر ایرانی تالار رودکی" را تشکیل داد که ارکستر مذکور تا سال 1350 فعال بود.
دهلوی از سال 1336 به دعوت روح الله خالقی به تدریس برخی دروس در هنرستان موسیقی ملی پرداخت و از سال 1341 تا 1350 مدیریت این هنرستان را به عهده داشت. گروهی از چهره های شناخته شده موسیقی ایران از دانش آموختگان همین دورۀ فعالیت هنرستان هستند. دهلوی پس از کناره گیری از ریاست هنرستان موسیقی ملی برای کسب تجربیات بیشتر و ادامه مطالعاتش به وین و برلین سفر کرد.

rohollah khaleghiمتولد 1285 خورشیدی در کرمان. از کودکی به موسیقی علاقمند شد. نخست به نواختن تار و سپس نزد میرزا رحیم کمانچه کش به فراگیری ویلن پرداخت. شش ماه نیز نزد رضا محجوبی تعلیم دید و در سال 1302 وارد مدرسه موسیقی وزیری شد. خالقی در محضر وزیری به آموختن شیوۀ صحیح ویولن نوازی و تئوری موسیقی مشغول شد و چندی بعد توفیق یافت به عنوان نوازندۀ ویلن در ارکستر مدرسه ایفای نقش نماید. وی به پیشنهاد وزیری همزمان به مطالعه کتاب های هارمونی ربر (Reber) و دبوا (Dubois) پرداخت و همچنین از راه نامه نگاری با دانشگاهی در پاریس، سازشناسی و هماهنگی را ادامه داد. پس از دو سال از آن مرکز به خالقی نوشتند که اگر به فرانسه برود و امتحان بدهد، گواهی نامه رشته های مذکور را دریافت خواهد کرد. ولی موجبات این سفر فراهم نشد و دیگر تلاش های پی گیر خالقی برای رفتن به اروپا و آمریکا و تحصیل موسیقی نیز به نتیجه ای نرسید.
خالقی پس از چند سال تحصیل در مدرسه موسیقی از شاگردی به مقام همکاری کلنل وزیری نایل آمد و از نوزده سالگی به تدریس ویلن و تئوری موسیقی پرداخت. وی به موازات فعالیت های هنری وارد دانشسرای عالی شد و در سال 1313 لیسانس ادبیات را دریافت نمود. خالقی در سال 1323 با همکاری تنی چند از هنرمندان موسیقی ایرانی، "انجمن موسیقی ملی" را تشکیل و کنسرت های متنوعی ترتیب داد و در سال 1328 با تلاشی خستگی ناپذیر "هنرستان موسیقی ملی" را بنیان نهاد.
او به مدد یک برنامه ریزی صحیح و منطقی و با تمام نیرو و توانی که داشت کمر به تربیت موسیقی دانان جوان بست و در زمانی نه چندان طولانی موفق شد چهرۀ والایی از موسیقی ملی و تحصیل کرده های آن معرفی کند. گروه کثیری از هنرمندان موسیقی معاصر ایران دانش آموختۀ همین هنرستان هستند و برای موفقیت بنیانگذار آن، شاهدی زنده اند... (منبع: ناصری، فریدون. تقلید در موسیقی یعنی سقوط/ مجله گردون شماره1)
روح الله خالقی تا سال 1338 ریاست هنرستان موسیقی ملی را به عهده داشت و پس از کناره گیری از این سمت، در رادیو به فعالیت های خود ادامه داد. رهبری ارکستر گلها، تهیه و اجرای دو برنامۀ "یادی از هنرمندان" و "ساز و سخن"، تنظیم آثار نغمه پردازان پیشین مانند: عارف قزوینی، علی اکبر شیدا و ... (برای ارکستر)، از جمله فعالیت های گستردۀ خالقی در سازمان رادیو بود. وی مدیریت مجله های چنگ و پیام نوین را نیز به عهده داشت.